هیرمند تخفیف گذاشته این هفته و توش یه کتاب از لوئیس لوری به اسم "ویلابیها" بود. ۱۵ تومن با ارسال رایگان یعنی مفت، سریع خریدمش چون کشته مردهی نوشتههای لوئیس لوری ام. ولی اشکم دراومده. یاد ۴گانهی همین نویسندهی محبوبم افتادم که هدیه گرفته بودم. دلم خواست باز بخونمشون،از اون کتابهاییه که تو اوج یادآوری گذشته نه به کسی امانت دادم نه حتی دلم میاد بفروشم که حرصمو خالی کنم. آدمیزاد چیه که در اوج بی حسی و تنفر یهو امکان داره دلش تنگ شه وهایهای اشک بریزه؟
در حیرتم از خودم
و خر
و خرما
و خدا